دیروز از ظهر دو تا پشه توی خانه می چرخیدند / اسمشان را می گذارم پشه ی شماره یک و پشه ی شماره ی دو ! شب قبل از خواب یکی از این اسپری های پشه کش دستم گرفتم و بی حرکت روی مبل نشستم که بکشمشان ! پشه ی شماره یک با اولین اسپری سرش گیج رفت و نقش زمین شد و جان داد و مُرد / اما پشه ی شماره ی دو نه / حداقل سه بار از فاصله ی کم اسپری اش کردم اما بی فایده بود هنوز می چرخید آخرش هم ناپدید شد اما تمام مدت شب صدای ویز ویزش می آمد و من با خودم می گفتم عجب پشه ی جان سختی بود این یکی / اما صبح که بیدار شدم دیدم کنار تخت روی میز عین مورچه یی که لای انگشتتان له شده باشد / مچاله شده بود / بعد هم که آمدم با دستمال جمعش کنم تقریبا پودر شد !
حالا من فکر می کنم بعضی از آدم ها عین پشه شماره یک ضربه که می خوردند ،
صدای شکستنشان را می شود شنید ! اما بعضی های دیگر، نه / نابود می شوند /
مویشان سفید می شود در گوشه یی اما به روی خودشان نمی آورند و هنوز جلوی
چشم آدم می آیند و می روند و زندگی می کنند!
آدم یک روز صبح از خواب بیدار می شود می بیند پیر و خموده شده اند ، تمام مدت غصه خورده اند و دارند توی خودشان ناپدید می شوند !
"گودر"
این خیلی بد بود ! اشکم ُ درآورد !!!
حالا شما چطور تشخیص دادین که این کدوم پشه بود؟ (1 یا 2)
دل منم عین پشه شماره 2 شده
اگه نگاش کنی زودی پودر میشه
دیگه ببین چقدر حساسه و زخم خورده
خدا خوبش کنه