دومینو با زندگی

اینبار دیگر پر نمیدهم به خیالت،برای پرنده ی بی بال و پر تمام هستی زندان است!!

دومینو با زندگی

اینبار دیگر پر نمیدهم به خیالت،برای پرنده ی بی بال و پر تمام هستی زندان است!!

رویای زندگی

همی الان لمیده بر روی آخرین تک صندلی اتوماچ دارم میرم شهر باران..

هعی هوا رو چک کردم تا خیالم راحت شه  تو این هفته یکی دو روز ابری و بارونی برای کیفور شدن من هست..

حالم خوبه،در کنار سربالایی های زندگی دارم لذت میبرم از ثانیه ها،از عمر،از زندگی که با وجود کم و کسریاش بازم بلده دلبری کنه و وقتایی که یهو میری تو فکر با یه لبخند خوشگل کنج لبت برت گردونه به زندگی...


دعا

آرزو می کنم هر روز و هر ثانیه در محاصره ی آدمایی قرار بگیرید که دوستشون دارید و از اونم‌مهمتر دوستتون دارن!

+برای خودم هم..آمین 

مروری بر ‍‍پاییز

بعد از مدت ها ...

حدود دو ماه برادر جان بیمارستان بستری بودن و البته بیشترین تایم رو تو بیمارستان نمازی شیراز!! البته امروز ۵ روزی هست که مرخص شده و شیراز منتظر تا دکتر مجوز پرواز بده .. بخاطر همینم خیلی خیلی درگیر بودم این دو ماه !! نه فکر و خیال راحتی داشتم که بیام و اینجا بنویسم!

مرسی بابت معرفی کتاب ها .. در اولین فرصت می خونم و نظرمو میگم راجع بهشون.

تو این مدت یه سفر سه چهار روزه هم رفتم یزد! بار دومی بود که می رفتم و از دفعه ی اول دلچسب تر .. با دوستایی که ۱۵ ساله از دوستیمون میگذره و واقعن چه تجربه ای بود.

دلم برای شهر باران و آدماش یه ذره شده .. انقدر که حاضرم دوباره بشینم درس بخونم و شب امتحان استرس نصف نخونده ی کتاب رو بکشک اما شهر باران باشم ..

+ دلم برای دوستای خوب اینجا بس تنگ است.

23 هفته مانده

دیشب نگین تو صفحه ی اینستاگرامش نوشته بود:" که فقط یک ماه و دو سه هفته وقت دارم که یه کاری کنم که فکر نکنم دارم میشم یه 27 ساله ی 45 ساله!"

.
.

بدترین اتفاق تو زندگیتون چیه؟مثلا اینکه بمیرید؟؟

از دیشب دارم فکر می کنم اتفاقی بدتر از این نیست که در عین زنده بودن، از درون بمیریم!!

+ پیشنهاد هفته:
          +موسیقی: فردا سراغ من بیا- علی عظیمی و نامجو

         + کتاب: شما پیشنهاد بدید من بخونم

خاطره

کاش دوست داشتنت رو بلد نبودم..


قاب دوست داشتنی

این روزا دوست دارم ساعت ها وقتم رو پ‍شت همین میز بگذرونم..

پاییز دوست داشتنی

پاییزتون مبارک
چند بار اومدم و نوشتم اما نمیدونم چرا اصلا آپدیت نمی شد..

امسال در کنار همه ی بد اووردنام و ناراحتی هایی که اصلا هم کم نبود ۹۵ دوسا داشتنی من بوده تا الان .. بخاطر حس زنده بودنی که داشتم! بخاطر تمام مشکلاتی که پشت سر گذاشتمشون و روزای خوبی که داشتم از خدا ممنونم..

با عروس درددل می کردم می گفت: چیزی که تو رو نکشه بزرگترت می کنه. راست هم می گفت..

خوب

خبر اینکه ساعت کاری من از ۹ ساعت در روز رسید به ۵ ساعت. امروز دومین روز نیو جاب استایل بندست و هنوز نتونستم برای این تایم اضافه برنامه ای بریزم! از صبح بیدار شدم و فقط دور خودم می چرخم.

اما به زودی این هم سپری میشه.

و اینکه این روزا آی ام سوییمر.. بله شنا می کنیم و حظ وافر می بریم تو این دود و دم تهران!

دلتنگ شهر دوست داشتنیم و آدمای دوست داشتنی ترشم .. معنای واقعی محبت رو من از این آدما یاد گرفتم. و الا خیلی قبل تر از این قلب ما تو این شهر دود گرفته سیاه و سنگی شده بود..

خوب بودن رو به هم هدیه بدیم .. تمام خواسته ی من از آدمای دور و برم همینه!

+پیشنهاد هفته:
+ کتاب هنر شفاف اندیشیدن-رولف دوبلی

+موسیقی: عشق دور - سیامک عباسی

فانتزی

یکی از فانتزیامم اینه که حجم لباسام کمتر از کشو و کمدام باشه

روزهای خوبم میاد

بعضی تصمیم ها شخصی، آدم نه باید اجازه بده و نه باید انتظار داشته باشه که کسی تو این تصمیم دخالت کنه!

اما، اما الان با تمام وجود دلم میخواست یکی بود سفت و محکم وایمیستاد می گفت نکن!نرو!ادامه نده!خودتو اینجوری عذاب نده

روزای خب

اونجاییش قشنگ تره که میگه اصلا چرا می خوای بری تهران؟؟

بمون همینجا کار پیدا کن

لااقل حواسمون بهت هست..