-
خســــــــــ ته ام و بیــ رمــقـــــــــــــــ
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 14:26
خسته ام و بی رمقــــــــــــــــــــــــــــ ... نمی دونم چرا هی نمیشه ...
-
خــودتـــــــــــ بــاشــــــ
شنبه 22 مردادماه سال 1390 00:45
خودت باش، کسی هم خوشش نیومد... نیومد که نیومد! اینجا مجسمه سازی نیست!!
-
زندگیــــــــــــــ تکراری
شنبه 22 مردادماه سال 1390 00:42
امروز که دارم زندگی امروز رو می گذرونم، احساس می کنم یه زیر نویس تو ذهنم نوشته: تکرار برنامه های امروز فردا رأس همان ساعت.
-
آدمــــ نــــمـــاها
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 18:47
چه زیباست .... قتل آدم نماها .... در ذهن
-
صـــــــــ بــــــز
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 04:22
نمی دانم چراغ قرمز ها کی می خواهند صـــ بز شوند... سخت است پشت چراغ قرمز بودن و نگریستن به ثانیه هایی که صفر نمی شوند.
-
شـــــعـــ ور
شنبه 15 مردادماه سال 1390 20:57
خدا وقتی می خواست شعور و فکر کردن رو بین آدمها (بخوانید ایرانی ها) تقصیم کنه ساعت 3 نصف شب بود، بعضــیــ خوابــــــــــ بعضیــــ در آغوشـــ ... بعضی هم پای اینترنتـــ حوصله شون نشد برن صف بگیرنــــ :| بعضی هم در حال تجــ اوز گروهــ ی پس همه بی نصیب موندیم از این مهمـــ !
-
دل آزار
شنبه 15 مردادماه سال 1390 06:25
بالاخره تو هم واسه من دل آزار شدی، شدی کهنه، .... نو اومده به بازار
-
خودم
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1390 03:15
از خوبی های نداشت این است که فقط به خودم فکر می کنم؛ برای خودم ...
-
مـــــــنـــ
سهشنبه 11 مردادماه سال 1390 20:58
لزومی ندارد من همانی باشم که تو فکر میکنی من همانی ام که حتی فکرش را هم نمیتوانی بکنی ..!
-
روزهــــــا
سهشنبه 11 مردادماه سال 1390 20:57
این روزها می گذرند اما ، من از این روزها نمی گذرم ...!!!
-
خیــلــی دور
دوشنبه 10 مردادماه سال 1390 14:22
باید یه توری باشه تور یهو یهو بری بگی تور یهو بگه بفرمایید؟ بگی سلام خسته نباشید، حالم بده منو بتورون بگه اُوکی بعد بری باهاش بری دور شی خیلی دور...
-
حـــضــور تـــو
دوشنبه 10 مردادماه سال 1390 06:51
به جز حضور تـــــو هیچ چیز این جهانِ بی کرانه را جدی نگرفتم... ...حتی عشـــــــــق را !
-
شجاعت می خواهد
شنبه 8 مردادماه سال 1390 05:08
شجاعت می خواهد وفادار احساسی باشی که می دانی شکست می دهد روزی نفسهای دلت را.
-
آزار دهـــــــنــــــــــده
جمعه 7 مردادماه سال 1390 17:33
وقتی کسی برات آزار دهندس و تو داری تحملش می کنی 2 تا حالت داره: 1.یا اینکه مجبوری 2.یا اینکه خیلی دوسش داری شتر میکروفون بدست
-
ســومـــــــین پروانــــــــه
پنجشنبه 6 مردادماه سال 1390 02:09
در منطقالطیر عطار سه پروانه درباره ماهیت شمع از خود سوال میکنند. اولی نزدیک شمع میرود و برمیگردد میگوید: “نور است”. دومی نزدیکتر میشود و یک بالش میسوزد؛ برمیگردد و میگوید: “میسوزاند”. سومی بیشتر نزدیک میشود و خود را به آتش میزند و دیگر برنمیگردد. پروانه سوم آنچه را که دیگران دانستهاند؛ فهمیده است....
-
وقــتــی تــحـمــــل مــی کنیـــ
پنجشنبه 6 مردادماه سال 1390 01:35
وقتی می مانی و تحمل می کنی ، از خودت یک احمق می سازی
-
بــــــیـــــــــمــــاری یـــــخــچــال
سهشنبه 4 مردادماه سال 1390 22:07
بیماری یخچال "بیماری یخچال"نوعی بیماری روانیست که فرد را تحریک به باز کردن درب یخچال میکند،در حالی که نه تشنه آاش است،نه گرسنه است،و نه اصلا میداند که چه میخواهد. از علائم این بیماری این است که فرد از اتاقش خارج میشود.سرگردان راه آشپزخانه را در پیش میگیرد.درب یخچال را باز میکند.چیزی بر نمیدارد.درب را...
-
خــــــــاطـــراتـــم درد مــی کــنـنـد
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 22:03
مهم نیست اگر به من بخندی وقتی میگویم خاطراتم درد میکنند تو فکر کن من دیوانه ام اما باور کن خاطراتم جایی گوشهٔ قلبم گاهی تیر میکشند وقتی به تمام لبخندهایی فکر میکنم که بی دریغ نثار همه میکردم و بی محابا تبدیلش میکردند به بغض، به زخم ، به دردی لا به لای _ خاطراتم ، گوشه ای از قلبم برای یک بار هم که شده باور کن...
-
رانـــــنـــده خـــــوب شــهـــر ما
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 19:00
راننده خوب شهر ما یک اسکناس دویست تومانی و یک سکه پنجاه تومانی می دهم به راننده اتوبوس ، سکه آنقدر ریز و کوچک است که کف دستش گم می شود. شرمم می شود معطل کنم برای گرفتن بیست و پنج تومان باقیمانده . سرم را می اندازم پایین و از اتوبوس دور می شوم . یکی از پشت سر صدایم می کند ، برمی گردم ، راننده است که از ماشین اش پیاده...
-
بــــــرای بـــــدست آوردنــت
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 12:25
برای بدست آوردنت نمی جنگم به تکّدی قلبت هم نمی آیم... دوستت دارم؛ فارغ از داشتنت
-
فـــرامــــوشـــت نکرده ام
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1390 15:51
عادت می کنم به داشتن چیزی و سپس نداشتنش ، به بودن کسی و سپس به نبودنش ، تنها عادت می کنم ... امـــا فراموش نه ! فراموشت نکرده ام ! یادت باشد ...
-
لـــبــــــــــ خــــــنـــــد
چهارشنبه 8 تیرماه سال 1390 14:48
بعضی وقتها بعضیها هستند که لبخندِشان بدجوری دل آدم را میبَرد. بعضی وقتها دیدن بعضی لبخندها بدجوری آدم را بیچاره میکند. بعضی وقتها برای دیدن بعضی لبخندها بدجوری لحظهشماری میکنم. بعضی وقتها بدجوری دلم میخواد یک گوشهای بنشینم و فقط برایم لبخند بزنی. بعضی وقتها.... چرا فقط بعضی وقتها لبخند میزنی؟... ای...
-
زلــــالـــ کـــه بـاشی
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 15:00
زلال که باشی دیگران سنگ های کف رود خانه ات را می بینند ...! بر می دارند و نشانه می روند ... درست سوی خودت
-
آدمـــها و پـشه ها
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 00:18
دیروز از ظهر دو تا پشه توی خانه می چرخیدند / اسمشان را می گذارم پشه ی شماره یک و پشه ی شماره ی دو ! شب قبل از خواب یکی از این اسپری های پشه کش دستم گرفتم و بی حرکت روی مبل نشستم که بکشمشان ! پشه ی شماره یک با اولین اسپری سرش گیج رفت و نقش زمین شد و جان داد و مُرد / اما پشه ی شماره ی دو نه / حداقل سه بار از فاصله ی کم...
-
گلدون خانجون
شنبه 4 تیرماه سال 1390 01:32
تو زندگی یه چیزهایی هست که خب سر جای خودش نیست. حالا یا اون سر جای خودش نیست یا تو سر جای درستی قرار نگرفتی. اما به هر حال تو دلبسته اش میشی. مثلا یه گلدونی که خانجون به امانت میاره میده بهت میگه ازش مراقبت کن تا من از مکه برگردم. تو هرروز پا میشی به شوق آب دادن به اون شمعدونی ها. دیگه از وظیفه میگذره. یه دلبستگی...
-
خــر بـاشــ
شنبه 4 تیرماه سال 1390 00:23
مگر نمی دانی بزرگترین دشمن آدمی فهم اوست ؟! ... پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن ... ؟
-
کاغــذ ها
جمعه 3 تیرماه سال 1390 19:56
میرن تو جنگل، درختارو میبرن، میبرن کارخونه، تو کارخونه با هزار فوت و فن اینارو تبدیل به کاغذ میکنن. کاغذ ها رو برش میزنن میکنن آ-4 ، میارن میدن دست چاپخونه ها. چاپخونه ها بعضاً به 6 قسمت تبدیلش میکنن واسه کاغذ یاداشت میفروشن. من میرم از این بسته های کاغذ یاداشت هارو میخرم. میارم. میزارم جلوی خودم رو میزم. پر از کلمات...
-
خیانت
جمعه 3 تیرماه سال 1390 19:38
راه که می روم، مدام پشت سرم را نگاه می کنم، دیوانه نیستم...خنجر از پشت خورده ام.