زلال که باشی دیگران سنگ های کف رود خانه ات را می بینند ...!
بر می دارند و نشانه می روند ... درست سوی خودت
دیروز از ظهر دو تا پشه توی خانه می چرخیدند / اسمشان را می گذارم پشه ی شماره یک و پشه ی شماره ی دو ! شب قبل از خواب یکی از این اسپری های پشه کش دستم گرفتم و بی حرکت روی مبل نشستم که بکشمشان ! پشه ی شماره یک با اولین اسپری سرش گیج رفت و نقش زمین شد و جان داد و مُرد / اما پشه ی شماره ی دو نه / حداقل سه بار از فاصله ی کم اسپری اش کردم اما بی فایده بود هنوز می چرخید آخرش هم ناپدید شد اما تمام مدت شب صدای ویز ویزش می آمد و من با خودم می گفتم عجب پشه ی جان سختی بود این یکی / اما صبح که بیدار شدم دیدم کنار تخت روی میز عین مورچه یی که لای انگشتتان له شده باشد / مچاله شده بود / بعد هم که آمدم با دستمال جمعش کنم تقریبا پودر شد !
حالا من فکر می کنم بعضی از آدم ها عین پشه شماره یک ضربه که می خوردند ،
صدای شکستنشان را می شود شنید ! اما بعضی های دیگر، نه / نابود می شوند /
مویشان سفید می شود در گوشه یی اما به روی خودشان نمی آورند و هنوز جلوی
چشم آدم می آیند و می روند و زندگی می کنند!
آدم یک روز صبح از خواب بیدار می شود می بیند پیر و خموده شده اند ، تمام مدت غصه خورده اند و دارند توی خودشان ناپدید می شوند !
"گودر"
تو زندگی یه چیزهایی هست که خب سر جای خودش نیست. حالا یا اون سر جای خودش نیست یا تو سر جای درستی قرار نگرفتی. اما به هر حال تو دلبسته اش میشی.
مثلا یه گلدونی که خانجون به امانت میاره میده بهت میگه ازش مراقبت کن تا من از مکه برگردم.دلت پر میزنه اما گل دلتنگه خانجونه. اصلا نمیبینه تو رو.
"گودر"
مگر نمی دانی بزرگترین دشمن آدمی فهم اوست ؟! ... پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی
برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن ... ؟
میرن تو جنگل، درختارو میبرن، میبرن کارخونه، تو کارخونه با هزار فوت و فن اینارو تبدیل به کاغذ میکنن. کاغذ ها رو برش میزنن میکنن آ-4 ، میارن میدن دست چاپخونه ها. چاپخونه ها بعضاً به 6 قسمت تبدیلش میکنن واسه کاغذ یاداشت میفروشن. من میرم از این بسته های کاغذ یاداشت هارو میخرم. میارم. میزارم جلوی خودم رو میزم. پر از کلمات و چرت و پرت های ذهن مغتششم میکنم و دور می اندازم.
دیگه این کوچیکا فایده نداره. :( باید برم یه چند تا آ-3 بخرم، بیارم، بچسبونم به میز کامپیوترم، و حالشو ببرم. چه حالی میده با این کاغذ بزرگ عقده های خودم رو خالی کنم.
دنبال نوشت1 : می خوام نباشه هرکی که ذهنش منحرفه.
دنبال نوشت2 : تو روح ایرانسل که قیمتاشو اینور اونور میکنه هیچ اطلاعی هم نمیده.
دنبال نوشت4 : تو روح سازمان اطلاعات و ارتباطات رادیویی که ایرانسل قیمتاشو بدلخواه خودش اینور اونور میکنه هیچ اطلاعی هم نمیده.
دنبال نوشت5: دنبال نوشت قبلی باید 3 میبود. ولی من نوشتم 4 . چرا ؟